با سلام به شما بازدید کننده گرامی ؛

براساس گزارش هایی که طی ماه های اخیر برخی مراکز نظر سنجی غربی همچون فوریس و گالوپ منتشر کرده اند، طبق برخی معیارهای گزینشی و براساس آنچه که به وسیله مصاحبه چهره به چهره با بیش از هزار شهروند از هر کشور به دست آمده، میزان غم و شادی در کشورهای مختلف رتبه بندی شده و ایران در رتبه بسیار پایینی از لحاظ میزان شادی قرار گرفته است.

چند سالی است که این روند توسط این مراکز به ویژه گالوپ پیگیری می شود و بحث های زیادی را در سراسر جهان ایجاد می نماید.

 بررسی این گزارش و سایر گزارش های مراکزی همچون گالوپ و فوریس نشان می دهد که کشورهایی چون آمریکا، کانادا، استرالیا، هلند و انگلیس همواره در رتبه های بالای این لیست قرار دارند و در مقابل، کشورهایی که در حوزه سیاسی به نوعی تحت استعمار یا تهدید کشورهای شاد (!) هستند در زمره کشورهای غمگین دسته بندی می شوند.

اولین نتیجه ای که می توان از این افکار سنجی - با فرض صحیح بودن آن - داشت این است که دولت مردان غربی برای شاد بودن خود دست به تهاجم، تخریب و قتل عام کشورها و ملت های دیگر می زنند. در واقع بسیاری از این کشورها که در صدر لیست های فوریس و گالوپ قرار می گیرند خود در طول دهه های پیشین تا کنون دست در منابع کشورهای دیگر داشته اند و با غارت آنها امروز احساس شادی می کنند!

البته مفهوم حقیقی شادی و غم نیز خود محل بحث است. شادی با نشاط تفاوت دارد و از سوی دیگر حزن با غمی که به معنای افسردگی باشد نیز متفاوت است. عدم درک این تفاوت ها منجر به این می شود که سایت رسمی گالوپ در گزارشی که برای معرفی جایگاه کشورها منتشر می کند به یک سوژه دست چندم در مورد ایران اشاره نماید. گزارش گالوپ با مسئله دستگیری چند جوان ایرانی که به صورت شخصی اقدام به تولید یک کلیپ زننده رقص مختلط کرده اند آغاز می شود و برخورد قانونی با این هنجار شکنی در ایران را مصداقی برای ادعای غمگین بودن مردم ایران عنوان می کند. گالوپ در ادامه به واکنش توییتری حسن روحانی نیز اشاره می کند که نسبت به این دستگیری واکنش نشان داده است.

 اواخر اردیبهشت سال جاری کلیپی در فضای مجازی منتشر شد که در آن سه دختر و سه پسر با تقلید از یک آهنگ غربی به رقص و هنجار شکنی پرداخته اند. نیروی انتظامی نیز با شناسایی و دستگیری آنها اعلام کرد که فردی به بهانه معروف ساختن آنها و استفاده از آنها در فیلم های سینمایی این شش جوان را اغفال نموده و برای جلب نظر آنها قول داده بود که این کلیپ در فضای عمومی منتشر نشود. اما این اتفاق نمی افتد و این چند جوان فریب خورده شاهد انتشار عمومی رقص مختلط خود در فضای عمومی می شوند.

این خبر در رسانه های داخلی و خارجی با واکنش های گسترده مواجه شد. رسانه های افراطی داخلی که خود را حامی دولت نیز معرفی می کنند همسو با فشار رسانه های خارجی نه تنها اقدام نیروی انتظامی در مقابله با این قانون شکنی را مورد حمایت قرار ندادند بلکه هم نیروی انتظامی و هم صدا و سیما را به دلیل مقابله و پوشش خبری این حادثه مورد هجمه قرار دادند.

دلیل اصلی هجمه آنها نیز این بود که این اقدام منجر به واکنش رسانه های خارجی علیه کشور شده است! در واقع ملاک این رسانه ها در رفتار سیاسی و اجتماعی، عدم ناراحتی طرف های غربی بوده است. اگر آنها از دستگیری مروجان فساد غمگین می شوند پس در ایران نیز کسی نباید با این مروجان برخورد کند. قصاص، زندانی سیاسی، ازدواج موقت، عدم آزادی همجنس بازی، عدم اجازه چند همسری برای زنان و عدم دخالت در سیاست های کودک کش رژیم صهیونیستی بخش دیگری از رفتارهایی است که در صورت ادامه آنها طرف های غربی غمگین می شوند و شاید از نظر این دسته از رسانه های داخلی، نهادهای مربوطه نباید در این موارد نیز موجبات غمگینی غرب را فراهم نمایند.


طبق آموزه های اسلامی، شاد بودن در صورتی که موجب غفلت انسان شود امر مذمومی به شمار می رود و در مقابل، حزنی که نشاط را در وجود آدمی تقویت نماید خود از مظاهر شادی قلمداد می شود. روحیه نشاط یا افسردگی انسان در میزان ارتباط وی با خداوند تعریف می شود و گناه، مهمترین عاملی است که با تخریب این رابطه موجب افسردگی در روحیه انسان می شود. از این رو اگر شادی را نیز معرف روحیه ای در وجود انسان بدانیم که با طهارت قلبی وی ارتباط مستقیم دارد، همان مفهوم نشاط را خواهد داشت. اما اگر مراد از لغت شادی، مستی و غفلت ناشی از ترشح دوپامین در مغز باشد در آن صورت نه تنها منجر به نشاط نمی شود بلکه همچون یک اعتیاد وحشتناک و مقطعی هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی در طول یک دوره کوتاه انسان را از بین می برد.



اما آیا شادی در معنای حقیقی خودش با رقص مختلط قرابتی دارد؟ آیا بی حجابی و برهنگی از مصادیق شاد بودن یک جامعه محسوب می شود؟ آیا هرج و مرج در روابط جنسی و غیر جنسی زنان و مردان موجب شادمانی می گردد؟ کانادا که به عنوان یکی از کشورهای شاد در طول سال های گذشته در این دسته از نظرسنجی ها قرار دارد، خود رتبه نخست در میزان تجاوز به عنف در میان کشورهای جهان را دارد. رتبه دوم در میان کشورهای جهان در این فاجعه انسانی مربوط به کشور آمریکاست. کشور هلند نیز که یکی دیگر از کشورهای شاد جهان معرفی می شود یکی از مهدهای همجنس بازان به شمار می رود. انگلیس و استرالیا بیش از آنکه به فسادهای اخلاقی در میان جوامع خود مشهور باشند به قتل عام هایی که در طول 200 سال گذشته از بومیان سرزمین های تحت اشغال خود انجام داده اند شناخته می شوند. ده ها میلیون انسان بومی از استرالیا، آفریقا و آمریکا توسط نژادهای انگلوساکسون انگلیسی و ایرلندی در دوره ای بسیار کوتاه قتل عام شدند و کشورهایی شکل گرفته اند که امروز در آنها سکس و شراب محور اصلی سبک زندگی شده است. رواج روابط جنسی میان محارم، عدم توجه والدین به مناسبات جنسی فرزندان، اعتیاد به مشروبات الکلی و آزادی روابط جنسی زنان و مردان متاهل مهمترین ویژگی های سبک زندگی این قبیل از کشورهاست که به صورت برنامه ریزی  شده در سریال ها و فیلم های خود نیز به آنها اشاره و افتخار می کنند.

در چنین فضایی تنها می توان این کشورها را به عنوان کشورهای شاد به معنای کاذب آن پذیرفت. در حقیقت کشورهایی که در این نظرسنجی ها در صدر میزان شاد بودن قرار گرفته اند، کشورهایی هستند که ترشح دوپامین در میان مردم آنها از حالت طبیعی فراتر رفته است.



در شرایط معمولی وقتی انسان از انجام دادن کاری لذت ببرد و به عبارتی دیگر پاداش بگیرد، از مناطق پایینی مغز، هورمون دوپامین ترشح می‌ شود و بر روی قشر و سایر مراکز حیاتی آن اثر می ‌کند و احساس لذت و پاداش به او دست می‌ دهد و سعی در تکرار آن عمل دارد. روابط جنسی، مستی شراب، اعتیاد به مواد مخدر و موارد مشابه دیگر همگی موجب ترشح این هورمون می شوند و در صورتی که این ترشح از حد مشخصی عبور کند بدن انسان با تهدیدهای جدی در سلامت مغزی خود مواجه می شود. بنابراین طبیعی است که در کشورهایی که این هنجارشکنی ها در دسترس عموم قرار دارد درصد بسیار بالاتری از مردم تحت تاثیر دوپامین احساس شادی بیشتری داشته باشند، اما در مقابل، اثری از نشاط در این جوامع نخواهد بود.

اگر سکس و شراب حتی برای یک مقطع زمانی کوتاه از دسترس این افراد دور نگاه داشته شود تاثیر پایین بودن شاخصه نشاط میان آنها بروز پیدا خواهد کرد. به عبارت دیگر شاد بودن در میان جوامع غربی یا به بیان کلی تر در میان انسان های غیر ایمانی، با عناصری چون روابط آزاد جنسی و مستی حاصل از مشروبات الکلی شرطی سازی شده است.

سرمربی تیم بسکتبال زنان آمریکا چندی پیش از یکی از بازیکنان تیم تقاضای ارتباط جنسی می کند و در پی مخالفت بازیکن، او را از تیم اخراج می کند. در ارتش آمریکا همواره اخبار متعددی منتشر می شود که حاصل از شکایت زنان از مورد تجاوز قرار گرفتن است.

در آمریکا و کانادا گروه هایی فعالیت دارند که تحت عنوان فرقه های منحرف شیطان پرستی کودکان را ربوده و ضمن تجاوز به آنها برای نمادهای شیطانی خویش قربانی می کنند. مراکز فحشا در این کشورها موج می زند و هزاران فساد دیگر که لذات مقطعی را برای انسان به همراه دارد در این کشورها در جریان است.

اما در کشورهای مسلمان و به ویژه در جمهوری اسلامی ایران بسیاری از این مفاسد اخلاقی موضوعیت ندارد. انسان در جوامع ایمانی به صورت طبیعی زندگی می کند. مناسبات جنسی درون خانواده تعریف فطری خود را دارد و در بیرون از خانواده نیز شاخص حیا مانع از هرج و مرج طلبی انسان ها می شود.

در سطح جهان، مردم ایران به طنز پردازی و قدرت اراده شناخته می شوند. طنز پردازی در میان مردم ایران به دلیل میزان بالا بودن روحیه نشاط در جامعه است. علاقمندی ایرانی ها به مسافرت حتی در شرایط سخت اقتصادی، برنامه ثابت برای رفتن به پارک ها و مراکز تفریحی که در تمام نقاط کشور مشاهده می شود همگی ناشی از روحیه نشاط است.



جامعه مذهبی ایران نشاط خود را در تقویت سلامت نفس خود قرار داده است. از این رو در ایام ماه مبارک رمضان و ایام محرم و صفر میزان بزهکاری ها نیز به شدت کاسته می شود. این سلامت روانی خود تاثیر مستقیمی در افزایش شادمانی در میان مردم دارد. البته در کنار تمام این موارد مشکلات اقتصادی و اجتماعی را نیز نمی توان از نظر دور داشت. آرامش روانی جامعه بدون تردید از اقتصاد و فرهنگ نیز متاثر است که در صورت تنظیم درست آن می توان به ترازهای بالاتری از میزان نشاط در جامعه دست یافت.



منبع : افسران جوان جنگ نرم